محل تبلیغات شما

قسم به عشق که از عشق من یقینت را
بریده‌اند و عوض کرده‌اند دینت را

منم قرینه‌ی تو نیمه‌ای که گم شده بود
چگونه برده‌ای از یاد خود قرینت را؟

به چشم‌های من آن بوسه حرف آخر بود
چگونه محو کنم حرف آخرینت را؟

بیا و در تن این باغ مرده جاری کن
هوای وسوسه انگیز یاسمینت را

بیا نهان مکن از شاخه‌های حسرت من
میان پیرهنت سیب دست چینت را

چنان صدف که هنوز از هوای موج پر است
هنوز می‌شنوم گام پر طنینت را

مرا بخوان به همین نام تشنه کام شهید
که زندگی کنم آواز دلنشینت را

تو مرد سابق من نیستی عوض شده‌ای
زمانه کشت ابوالفضل پیش ازینت را

ابوالفضل صمدی

تو را ز یاد نبردم مکن فراموشم...

به دامان تو ای پایان و ای آغاز برگشتم

دشوار است فراموشی لبخند تو

می‌شنوم ,بودچگونه ,گام ,عوض ,کنم ,عشق ,می‌شنوم گام ,پر طنینت ,گام پر ,موج پر ,هوای موج

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

جک پارکینگی -موتور ریلی اصفهان باهـــــم،بامـــــــــردم